یادداشـ ـتـــ پـ ـاره هـ ـا

لطفن این وبلاگ را بکارید!!!

یادداشـ ـتـــ پـ ـاره هـ ـا

لطفن این وبلاگ را بکارید!!!

(۸) بوی بارون، عطر چیپس!!! *

درود
بیش از نه ماه بود که به همه گفته بودم؛ به همه گفته بودم و نوشته بودم که دلم لک زده است برای باران... برای بوی باران... برای بوی خاک باران خورده... برای دیدن آسمان ابری...
اما... اما همین که داشتیم شیراز را به قصد ولایت خودمان ترک می‌کردیم از پشت شیشه‌های خاک‌گرفته‌ی اتوبوس قطرات باران را که کج می‌خورد روی شیشه، با حسرت نگاه کردم. با حسرت بو کشیدم... بوی باران را...
توی اتوبوس که نشسته بودم سرم درد می‌کرد. این بغل دستی‌ام که 17 یا شایدهم 18 ساله میزد از همان اول کار شروع کرد به خوردن. من چشمانم را بسته بودم اما مدام صدای باز شدن پاکت خوراکی‌های مختلف می‌آمد و او می‌خورد بدون اینکه تعارفی بزند... آخر سر هم یه پاکت بزرگ چیپس پیازی-جعفری که تنفر عجیبی به آن دارم را باز کرد و بویش زد زیر دماغم و تمام لذتی که از بوی باران چشیده بودم و توی ذهنم مانده بود را به فاک داد...
:.:
1/ دیشب کلن شب عجیبی بود برای من. دلشوره داشتم... سرم درد میکرد...گرسنه بودم...

2/ سیگار را ترک کرده‌ام دیگر... وگرنه دیشب جان میداد برای کشیدن سیگار در آن حال و هوا!!!

3/ طبق روال سابق به مادرم نگفته بودم که میخواهم بیایم خانه. میخواستم بروم خانه و بخوابم و صبح که بیدار میشود ببیند من آمده ام و سورپرایز بشود. اما فکرش را نکرده بودم که تنها کلید در ورودی ساختمان را دارم و شبها درب هال که ورودی خانه است را قفل میکند ومجبور شدم در بزنم و مادرم که تنها توی خانه بود مقداری ترسیده بود وقتی در را باز میکرد و من از کارم پشیمان شدم :(

4/ اسم پست برگرفته شده از: *بوی کافور، عطر یاس... فیلمی از بهمن فرمان آرا...

نظرات 18 + ارسال نظر
منتظر سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:16 ب.ظ

سلام داداشی
فرزاد داداش برای نظر گذاشتن حوصله نداری بهونه نیار (این یک )

بعدشم اینایی که نوشتی خودت بودی یا همش همون فیلمی بود که خودت گفتی

حالا ما فتوا دادایم از وایرلس ارشدا استفاده کن نه اینکه انقد زود به زود آپ کنی

حالا اگه سیگار می کشیدی و ترک کردی خوبه پس دیگه بهش اصلا فکر نکن داداش فرزاد

تازه اون وضعیته بخور بخور ی که تعریف کردی به خندم انداخت
بمیرم الهی جایی نبود وایستی یه چیز واسه خودت بخری بخوری

عزیز جان، فکر نکنی دارم از خودم تعریف میکنم اما باور کن من تابستون که وقت داشتم روزی 70تا نظر وبلاگ خودم رو جواب میدادم و به همشون سر میزدم و واسشون نظر میذاشتم... این یه چیز روتین بود و جدای از وبگردی های معمولیم بود...
:.
بخدا اگه نت درست و حسابی دم دستم بود و فرصتم بیشتر از این بود، بیشتر درخدمتتون بودم...
:.
الان خونه ام که آپ کردم. تا جمعه خونه ام و نت دارم. از شنبه دوباره روال سوابقه...
:.
اسم پست برگرفته از اسم یه فیلم بود، همین...
:.
بچه هایی که وبلاگ قبلیمو میخوندن میدونستن که به من میگفتن معتاد بلاگستان!! سیگار رو با سیگار روشن میکردم. منتهی به حمایت آدم خاص زندگیم و کمکش الان 6 ماهه که ترک کردم.

میس مونتی سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:03 ب.ظ http://missmonti.blogfa.com

سسللامم
خوبی ؟
ضد حال به بارون زدن..بوی روغن و چیپسه یا یه دختر احمقی که می اد وسط جمعیت می گه : خدا کنه بارون نیاد چون موهام خراب می شه ..چقدر اذمهایی زیادی وجود دارن که ادم ازشون متنفر بشه...اما اونها که درست نمی ش. ما فقط باید ...خودمونو تطبیق بدیم

خوبم... خوبی؟
از هرکی متنفری بکشش... دیه اش با من!!!

شی ـن . سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:19 ب.ظ http://diaary.blogfa.com

چقد خوب !‌
اینکه سیگارو ترک کردی !
واقعا کار سختی ِ‌ !

ما اینیم دیگه...
شیش ماهی میشه...

Smile To Me سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:41 ب.ظ http://www.xyz.blogsky.com/

سلام سلام دوواش فرزاد

توو هنوز زنده ای؟

شوخی کردم ... خیلی خوشحالم دوباره پیدات شد!

معرفت می کاشتی ببینی چی از کنارش سبز می شه باغبون جون

جیگرتو

راستی از حسین چه خبر؟

چاااااااااااااااکریم دوواش مهتی... چطور پطوری؟؟
به به... چندباری اومدم وبت نبودی!
مخلصیم... عزیزی...
حسین جون هم صحیح و سالم داره نفس میکشه...

[ بدون نام ] چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:34 ق.ظ

پیاز و جعفری که خوشمزه ست من از بوی سرکه نمکی خوشم نمیاد!!
آخییییییی اومدی سوپرایز کنی کوبرایز شد
اینم از جمله ی معروف : "ثواب کنی کباب شد" گرفته شده
راستی واسه آدم خاص زندگیت اینجوری دلتنگ نشو
من تازگی ها به این نتیجه رسیدم دلبستگی بهتر از وابستگیه!
اگه دلبسته باشی دلتنگی اذیتت نمیکنه

دلبستگی هم دلتنگی میاره... وارستگیه که هیچی بدنبالش نیست...

دختر ایرونی چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:36 ق.ظ http://iranian-girl22.blogfa.com

ای بابا نمیدونم چرا تازگیا یادم میره اسممو بنویسم
منم

پیر شدی دختر... پیر... :دی

ژرفا چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:47 ق.ظ

دیشب...
عجب شبی بود...
برا من که نفرین شده بود...

نفرین شده؟ چرا؟!

حوری چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:18 ق.ظ http://afkarpichdarpich.wordpress.com

آفرین که سیگارو ترک کردی
یه جایره خوب برات می خرم

جایزه؟ برای من؟ چی هست؟؟ واااو... من جایزه دار میشم! :دی

ف@طمه چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:21 ق.ظ http://zarafekocholo.blogfa.com/

بالاخره آدرس دادی:)

خوش اومدی بانو...

leila چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:55 ب.ظ http://www.spotdark.blogfa.com

دم اون دوست قدیمی گرم که باعث شد ما هم شما رو پیدا کنیم

دم شما گرم که افتخار دادید و تشریف آوردید... مرسی

چای نخورده! چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:42 ب.ظ

این پست حس و حال عجیبی به من داد فرزاد...نمیدانم چرا بغضم گرفت!نمیدانم...

نمیدونی چقد خوشحالم کردی که بازم اومدی... مرسی
:.
من با بغض و حال گرفته این پستو نوشتم... نمیخواستم بکسی منتقل کنم حالم رو... ببخشید...

مومو چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:52 ب.ظ http://mo-mo.blogsky.com

شما را کاشتیم!!!

پس از کاشتتون نگه داری کنید :دی

دختر ایرونی چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:57 ب.ظ http://iranian-girl22.blogfa.com

نه دیگه اتفاقا دلتنگی دلبستگی آزار دهنده نیست!!
وقتی دلبستگی باشه تو هر شرایطی چه دور و چه نزدیک دوسش داری بدون اینکه از دوریش احساس بدی داشته باشی ولی وابستگی جوریه که همیشه دوست داری فقط پیشت باشه و اگه نباشه دلت تنگ میشه و نمیتونی تحمل کنی
اما دلتنگی دلبستگی یه احساس قشنگه نه یه احساس غمگین و آزار دهنده

آره والا پیر که دارم میشم

به نظر من اینها همه اش بازی با کلماته... درهر حالتی چه وابستگی چه دلبستگی دلتنگ میشه... احساس آدمی در قالب فلسفه و کلمات که نمیگنجه

دختر ایرونی پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:04 ق.ظ http://iranian-girl22.blogfa.com

شاید
منظور من این بود که میشه عاشق بود و دلتنگ شد ولی دور از معشوق زندگی کرد
شایدم نشه!!
به این بستگس داره که چقدر یاد بگیریم!

بحثش مفصله توی کامنت دونی نمی گنجه!

خب وقتی دور از معشوق باشی دلتنگش باشی، در هر حال داری زندگی میکنی!! یعنی چاره ای نداری...
بحثش مفصله...

دایا پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:54 ق.ظ http://www.scream114.blogfa.com

چه عجب...! (جاش چی میشه گفت؟)

خوبه که بالاخره پیدات شد ولی آدم بعضی وقتا دلش میخواد هیشکی نشناستش
من که خودم اینجوریم گاهی میخوام برم جایی زندگی کنم که هیچکس نشناستم و اونجور که دوس دارم رفتار کنم که بتونم خودم باشم نه نقابی که اطرافیانم از بچگی واسم درس کردن و زدن به صورتم که حالا هر کاری میکنم نمیتونم برش دارم...

خوشحال شدم آدرس دادی
موفق باشی

به... رسیدن بخیر... سلامعلیکم... خوشحال شدم که هستی هنوز...

شی ـن. پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:47 ق.ظ http://diaary.blogfa.com

:)

:)

شی ـن . پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:52 ب.ظ

یعنی نمی شه اینجا تند تند اپ بشه ؟!‌
حتی اگه درخواست کتبی بدیم !؟

بله که میشه...
تو فکرشم تند تند آپ کنم... فقط بهم فرصت بدین حودمو جمع و جور کنم...

میـــس الـــف .. یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:36 ب.ظ http://miss-alef.blogfa.com

دوست داشتم این پستت رو ..
دیگه داستان نمی نویسی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد