درود
دراز به دراز افتاده بود کف خیابان. خون از گوشش و از سرش شرشر میریخت بیرون. هیچکدام از اینها نتوانست احساساتیام کند تا اینکه گوشی نوکیای یازده دوصفرش را دیدم که نیم متر آنطرفترش افتاده بود. روی صفحه گوشی، اسنیک برای خودش اینطرف و آنطرف میرفت. معلوم بود که تازه شروع کرده بود به بازی. دیگر نیست که رکورد خودش را بزند. دیگر نیست که روی دکمه سه و هفت فشار بیاورد و اسنیک را چپ و راست و بالا و پایین کند. آنقدر به اسنیک بخوراند که چاق و چلهاش کند. باید میرفتم توی ختمش و تمام اینها را پشت میکروفون به آواز سوزناک میخواندم. چه آه و زاریای که حتماً راه میافتاد. چه صورتها که چنگ زده میشد و چه جامهها که دریده...
:.:
یک/ اسنیک باز حرفهای سراغ ندارید؟! رقیب میخوام :دی
دو/ عزیزان دل، من که گفتم میخواستم ناشناس بنویسم. اصلن نمیخواستم کسی متوجه بشه اینجا دارم مینویسم. منتهی نشد. یه سری از دوستان متوجه شدن و تشریف آوردن. از دست من دلخور نشید که بی اطلاع اومدم اینجا... طاقت دیدن ناراحتی شوما رو ندارم هاااا :دی
سه/ هر روز نمیتونم آپ کنم. اما هراز گاهی مینویسم و بهتون سر میزنم... خولاصه، ببخشید دیگه...
به به
یا خدا
اخوی تو نویسنده ی چهل چراغی
می پرستمت
نوکریم
رفیق همه دارن دنبالت می گردن
یه سری که از نبودت افسرده شدن
کیا دنبالم میگردن؟؟
کیا افسرده شدن؟
آدرس بده برم از دلشون در بیارم!
باشه این دفعه رو می بخشمت
چاکریم...
پس ببخشید که پیدات کردم....
نه بابا... منظورم که این نبود... تازه خوشحال هم شدم...
یعنی شما با دیدن ادمی که خون از سر و دماغش راه افتاده احساساتش نشدی ولی وقتی دیدی داره اسنیک بازی می کنه احساساتی شدی؟
اصلا من فکر می کنم این قضیه مشکوکه
اصلا از کجا معلوم خودت نکشته باشیش؟
شاید رقیب بوده و رکوردت رو زده بوده
آقا خب از بس خین و خین ریزی دیدم دیگه پوست کلفت شدیم...
:.
من با همه رفاقت دارم نه رقابت :هه :هه
سلااااااااااااااااااااااام.
منم دقیقاً به چیزی که کیامهر گفت فکر کردم !
عجب !!!!!!!!!
خب افکار مشترک دارید. تبریک میگم... :هه
یه چیز بگم؟!
من از متن پستت هیچی نفهمیدم!!
و اما در مورد آخرش:
من که شخصا دلخوری ندارم بقیه رو نمیدونم
آفرین... صداقتت منو کشته!!!
راستی اول نشناختمت باغبون!!
اگه اصرار داری ناشناس بمونی بازم میتونم بروی خودم نیارم که شناختمت
جدی نشناختی؟!
من پایه بازی...بریم بازی..!!!:دی
تا دیگه هوس رقیب نکنی!
نامردم اگه روتو کم نکنم....
:هه
عمرن اگه بتونی... یعنی عمرن هااااا....
این بازیه چی چی هست ننه ؟
من ید طولایی تو معتاد شدن دارما بگو بلکه معتادش شدم !
خوش اومدی...
این بازی مخصوص گوشی نوکیا ۱۱۰۰ هستش... از ۱۱۰۰ دارها بپرس٬ میگن چیه...
چطوری گولاخ ؟ آدم شدی ؟!! وبلاگ جدید مبارک ..
حاجی گوشیافتاد تو مسترامارت رو واسم بزار ..!
بچه تورک کانی... میام وبت بهت میدم... شماررو!!! :هه
داداچ راجع به شما هم نوشتمیا تو پست ِ بعدش!
من کاندید!(واسه اسنیک!)پوزتو میزنم!
پوزمو میزنی توی چی؟! اصلن چرا میزنی؟! مگه دعوا داری؟! بیا پشت پرده مسائل رو حل کنیم هم شهری!!! :هه
:.
مرسی
این جوری شدیم از بس نیومدی
خب من اینجا نت دم دستم نیست بانو...
هر روز تا ۷ شب کلاسم و اگه فرصت کنم و خسته نباشم باید تا قبل از ساعت ۹ که مرکز کامپیوتر خوابگاه تعطیل میکنه بیام و به وبلاگ برسم.
ببخشید کم کاری منو... من تابستون ها پرکارترم... :هه
پس خوب شد موبایلش رو دیدی که احساساتی شی.
واقعا چقدر تو دلرحم و با احساسی.
خب پوست کلفت شدم از بس خین و خین ریزی دیدم...
یعنی تو به جای اون همه خون خیره شدی به گوشیش!!!
بی احساس !!
خودم اسنیک باز ِ حرفه ای هستم داداچ !
بده دارم حقیقت رو بهتون میگم؟!!!
یعنی می خوای بگی بیخود کردی پیدام کردی هان هان هان؟؟؟
من که میدونم....اره...تو دلت نمی خواد من بیام اینجا....اره میدونم....
هی روزگاااار....:(
من کی گفتم؟! اتفاقن کار خوبی کردی اومدی...